با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Austerity

    ɔˈsterɪt̬i ɒsˈterəti
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable uncountable
    زهدپیشگی، زاهدمنشی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - Austerity can teach valuable lessons about prioritizing essentials.
    - زهدپیشگی می‌تواند درس‌های ارزشمندی در مورد اولویت دادن به موارد ضروری به شما بدهد.
    - Austerity became the way of life for the family.
    - زاهدمنشی به شیوه‌ی زندگی برای این خانواده تبدیل شد.
    noun uncountable
    اقتصاد ریاضت
    لغات تخصصی اقتصاد در انگلیسی
    - Austerity can lead to significant social unrest and dissatisfaction among citizens.
    - ریاضت می‌تواند منجر به ناآرامی اجتماعی و نارضایتی قابل توجهی در بین شهروندان شود.
    - The country's economy plunged into austerity following the government's decision to cut public spending.
    - به دنبال تصمیم حکومت برای کاهش هزینه‌های عمومی، اقتصاد این کشور در ریاضت فرو رفت.
    noun
    سادگی بیش‌ازحد
    - Despite its austerity, her design exuded elegance.
    - علی‌رغم سادگی بیش‌ازحد آن، از طراحی او ظرافت می‌بارید.
    - The artist's work captured the beauty of austerity.
    - در اثر این هنرمند زیبایی سادگی بیش‌ازحد به تصویر کشیده شد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد austerity

    1. noun severity
      Synonyms: acerbity, asperity, astringence, coldness, exactingness, exactness, formality, formalness, gravity, grimness, hardness, harshness, inclemency, inflexibility, obduracy, rigidity, rigor, seriousness, solemnity, sternness, stiffness, strictness, stringency
      Antonyms: blandness, calmness, gentility, meekness, mildness
    2. noun refraining; abstinence
      Synonyms: abstemiousness, asceticism, chasteness, chastity, continence, determination, economy, prudence, puritanism, self-denial, self-discipline, sobriety, stoicism, strictness, temperance
      Antonyms: elaborateness, extravagance, indulgence, spending
    3. noun grimness, barrenness
      Synonyms: baldness, bareness, dourness, economy, plainness, primitiveness, rusticism, severity, simplicity, spareness, spartanism, starkness, unadornment
      Antonyms: elaborateness, luxuriousness

    ارجاع به لغت austerity

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «austerity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/austerity

    لغات نزدیک austerity

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی