آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Continence

ˈkɑːnt̬nəns ˈkɒntənəns

معنی continence | جمله با continence

noun uncountable

نگه داشتن ادرار یا مدفوع، نگهداری دستشویی

fecal continence

نگهداری مدفوع

practicing continence to improve bladder control

تمرین نگهداری ادرار برای بهبود کنترل مثانه

noun uncountable

(از امیال جنسی) خودداری، خویشتن‌داری، پرهیزکاری، صیانت نفس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد continence

ارجاع به لغت continence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «continence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/continence

لغات نزدیک continence

پیشنهاد بهبود معانی