فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Continental

ˌkɑːnt̬nˈent̬l ˌkɒntəˈnentl

شکل جمع:

continentals

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2

قاره‌ای

Continental boundaries are often defined by geological features.

مرزهای قاره‌ای اغلب توسط ویژگی‌های زمین‌شناسی تعریف می‌شوند.

The movement of continental plates causes earthquakes and volcanic activity.

حرکت صفحات قاره‌ای باعث زمین‌لرزه‌ها و فعالیت‌های آتش‌فشانی می‌شود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

China's population and Australia's continental size

جمعیت چین و وسعت قاره مانند استرالیا

adjective

اروپایی (اروپای غربی، به‌جز جزایر بریتانیا)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

He studied continental philosophy at university.

او فلسفه‌ی اروپایی را در دانشگاه مطالعه کرد.

The restaurant serves traditional continental dishes.

این رستوران غذاهای سنتی اروپایی سرو می‌کند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

trade between Britain and continental Europe

تجارت بین انگلستان و (بقیه‌ی) اروپا

noun countable

انگلیسی بریتانیایی قدیمی اروپایی (اهل اروپا، به‌جز بریتانیا)

همچنین از Continental هم استفاده می‌شود.

As a continental, he found the British love of tea somewhat odd.

به‌عنوان اروپایی، او علاقه‌ی بریتانیایی‌ها به چای را کمی عجیب می‌دانست.

She preferred the company of continentals to that of the British.

او معاشرت با اروپایی‌ها را به معاشرت با بریتانیایی‌ها ترجیح می‌داد.

adjective

آزادی‌خواه، مربوط به مستعمرات آمریکا، آمریکایی (بخش شمالی قاره‌ی آمریکا)

The Continental currency was used in the early years of the United States.

ارز آمریکایی (مستعمرات اولیه‌ی آمریکا) در سال‌های اولیه‌ی ایالات متحده استفاده می‌شد.

The Continental Army fought for independence from Britain.

ارتش آزادی‌خواه (آمریکای شمالی) برای استقلال از بریتانیا جنگید.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the Continental army

ارتش آزادی‌خواهان امریکا

noun countable

سرباز آزادی‌خواه آمریکا، سرباز انقلابی آمریکا

Two of the Continentals were killed.

دو تن از سربازان آزادی‌خواه آمریکایی کشته شدند.

Many continentals returned to their farms after the war ended.

بسیاری از سربازان انقلابی آمریکا پس‌از پایان جنگ به مزارع خود بازگشتند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد continental

  1. adjective Being or concerning or limited to a continent especially the continents of North America or Europe
    Antonyms:
    intercontinental

Collocations

continental slope

دامنه‌ی دشتاب، دامنه‌ی خشکی (سطح شیب‌دار دشتاب که به جاهای ژرف‌تر دریا منتهی می‌شود)

Idioms

not care (or give) a continental

(امریکا) اصلاً اهمیت ندادن، خم به ابرو نیاوردن

not worth a continental

(امریکا) ارزش یک پول سیاه را نداشتن، یک غاز نیرزیدن

لغات هم‌خانواده continental

ارجاع به لغت continental

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «continental» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/continental

لغات نزدیک continental

پیشنهاد بهبود معانی