با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Intercontinental

ˌɪnt̬ərˌkɑːnt̬əˈnent̬l ˌɪntəkɒntəˈnentl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • adjective
    بین‌قاره‌ای، درون‌بری
    • - an intercontinental missile
    • - موشک قاره‌پیما
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد intercontinental

  1. adjective Extending or taking place between or among continents
    Antonyms: continental

لغات هم‌خانواده intercontinental

ارجاع به لغت intercontinental

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intercontinental» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/intercontinental

لغات نزدیک intercontinental

پیشنهاد بهبود معانی