Intercourse

ˈɪntərkɔːrs ˈɪntəkɔːs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
مقاربت، آمیزش، مراوده، معامله، دادوستد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- social intercourse
- روابط اجتماعی
- sexual intercourse
- مقاربت جنسی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد intercourse

  1. noun sexual act
    Synonyms: carnal knowledge, coition, coitus, copulation, fornication, intimacy, love-making, relations, sex, sexual relations
  2. noun communication; business exchange
    Synonyms: association, commerce, communion, connection, contact, converse, correspondence, dealings, give-and-take, interchange, intercommunication, mesh, networking, team play, teamwork, trade, traffic, transactions
    Antonyms: miscommunication

ارجاع به لغت intercourse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intercourse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/intercourse

لغات نزدیک intercourse

پیشنهاد بهبود معانی