احتیاط، حزم، ملاحظه، دوراندیشی، فراست، دانایی، خرد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She exercised prudence in making her financial decisions.
او در تصمیمگیریهای مالیاش احتیاط میکرد.
His prudence in handling the delicate situation impressed his colleagues.
فراست او درمدیریت شرایط حساس همکارانش را تحت تأثیر قرار داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «prudence» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prudence