صفت تفضیلی:
more diplomaticصفت عالی:
most diplomaticسیاسی، وابسته به مأموران سیاسی خارجه، دیپلماتیک
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a diplomatic expert
کارشناس امور سیاسی
diplomatic techniques for preventing war
روشهای سیاستکارانه برای جلوگیری از جنگ
a diplomatic group
هیئت سیاسی
He tried a diplomatic approach before using strong arm methods.
پیش از توسل به روشهای قهرآمیز شیوهی تدبیرمندانهای را به کار برد.
کر دیپلماتیک، سفیران و کارمندان ارشد سیاسی (در هر شهر)
کر دیپلماتیک، سیاستکاران (همه سفیران و کارمندان سفارتخانهها در شهر به خصوصی)، هیئت سیاسی
چمدان یا کیسهی نامههای سفارتخانهها
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «diplomatic» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/diplomatic