امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Diplomatic

ˌdɪpləˈmætɪk ˌdɪpləˈmætɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more diplomatic
  • صفت عالی:

    most diplomatic

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
سیاسی، وابسته به مأموران سیاسی خارجه، دیپلماتیک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- a diplomatic expert
- کارشناس امور سیاسی
- diplomatic techniques for preventing war
- روش‌های سیاستکارانه برای جلوگیری از جنگ
- a diplomatic group
- هیئت سیاسی
- He tried a diplomatic approach before using strong arm methods.
- پیش از توسل به روش‌های قهرآمیز شیوه‌ی تدبیرمندانه‌ای را به کار برد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد diplomatic

  1. adjective politic, tactful
    Synonyms:
    adept arch artful astute bland brainy cagey calculating capable clever conciliatory conniving contriving courteous crafty cunning deft delicate dexterous discreet gracious guileful intriguing opportunistic polite prudent savvy scheming sensitive sharp shrewd sly smooth strategic suave subtle wily
    Antonyms:
    artless impolite rude tactless

Collocations

  • diplomatic corps

    کر دیپلماتیک، سفیران و کارمندان ارشد سیاسی (در هر شهر)

    کر دیپلماتیک، سیاست‌کاران (همه سفیران و کارمندان سفارتخانه‌ها در شهر به خصوصی)، هیئت سیاسی

  • diplomatic service

    کارمندان و سیاستکاران وزارت امور خارجه‌ی هر کشور، خدمت سیاسی

    مستخدمی سیاسی

Idioms

  • diplomatic bag

    چمدان یا کیسه‌ی نامه‌های سفارتخانه‌ها

ارجاع به لغت diplomatic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «diplomatic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/diplomatic

لغات نزدیک diplomatic

پیشنهاد بهبود معانی