امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Gracious

ˈɡreɪʃəs ˈɡreɪʃəs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more gracious
  • صفت عالی:

    most gracious

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective interjection
توفیق‌دهنده، فیض‌بخش، بخشنده، رئوف، مهربان، دلپذیر، زیر دست‌نواز، خیر‌خواه، (قدیمی)خوشایند، مطبوع دارای لطف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- Oh, what a gracious old man!
- به، چه پیرمرد مهربان و باوقاری!
- She is a gracious hostess.
- آن زن میزبانی مهربان و جذاب است.
- gracious living
- زندگی پر ناز و نعمت
- Gracious! see how it's snowing!
- عجب! ببین چه برفی میاد!
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gracious

  1. adjective kind, giving
    Synonyms:
    accommodating affable amiable amicable approachable beneficent benevolent benign benignant big-hearted bland bonhomous charitable chivalrous civil compassionate complaisant congenial considerate cordial courteous courtly easy forthcoming friendly gallant genial good-hearted good-natured hospitable indulgent lenient loving merciful mild obliging pleasing polite sociable stately suave tender unctuous urbane well-mannered
    Antonyms:
    discourteous hateful mean nasty rude sarcastic severe ungiving ungracious unkind vulgar

ارجاع به لغت gracious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gracious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gracious

لغات نزدیک gracious

پیشنهاد بهبود معانی