صفت تفضیلی:
more benignصفت عالی:
most benignمهربان، ملایم، لطیف
a benign creature from space
موجود بیآزار فضایی
He smiled benignly at his guests.
با مهربانی به مهمانان خود لبخند زد.
پزشکی خوشخیم، بیخطر
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a benign tumor
غدهی خوشخیم
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «benign» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/benign