با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Harshness

ˈhɑːrʃnəs ˈhɑːʃnəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable
    نامهربانی، بی‌رحمی، بی‌مهری، (رفتار و کلام و موقعیت) سختی، خشونت
    • - the harshness of the punishment
    • - سختی مجازات
    • - The harshness of the Canadian winter took them by surprise.
    • - سختی زمستان کانادا، آنان را غافلگیر کرد.
  • noun uncountable
    (صدا و نور و روشنایی و رنگ) شدت
    • - Her photographs captured perfectly the harshness of the light and the dry, barren landscape of the hills.
    • - عکس‌های او شدت نور و چشم‌انداز خشک و بایر تپه‌ها را به‌خوبی به تصویر می‌کشد.
    • - harshness of fluorescent lights
    • - شدت نور لامپ‌های فلورسنت
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد harshness

  1. noun crudity
    Synonyms: brutality, acerbity, anger, cruelty, tyranny, sternness

ارجاع به لغت harshness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «harshness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/harshness

لغات نزدیک harshness

پیشنهاد بهبود معانی