با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Rigor

ˈrɪɡər ˈrɪɡə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    rigors

توضیحات

حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی rigour است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
سختی، سختگیری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- the rigor of martial law
- سختگیری حکومت نظامی
- the rigors of life in remote villages
- سختی زندگی در دهات دوردست
noun uncountable
دقت زیاد
- theorems developed with logical rigor
- قضایایی که بادقت منطقی تدوین شده‌اند
noun uncountable
خشونت، تندی
- He deserves to be punished with the full rigor of the law.
- سزاوار است که به اشد مجازات قانونی تنبیه شود.
- the rigors of a Canadian winter
- برودت شدید زمستان کانادا
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rigor

  1. noun strictness, exactness
    Synonyms: accuracy, affliction, asperity, austerity, conscientiousness, conventionalism, difficulty, exactitude, firmness, hardness, hardship, harshness, inclemency, inflexibility, intolerance, meticulousness, obduracy, ordeal, preciseness, precision, privation, punctiliousness, rigidity, roughness, severity, sternness, stiffness, stringency, suffering, tenacity, thoroughness, traditionalism, trial, tribulation, vicissitude, visitation
    Antonyms: ease, elasticity, flexibility, leniency, pliability

ارجاع به لغت rigor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rigor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rigor

لغات نزدیک rigor

پیشنهاد بهبود معانی