دقت، موشکافی، ریزبینی، باریکبینی
I was impressed by the thoroughness of her research.
دقت تحقیقات او مرا تحتتأثیر قرار داد.
His thoroughness in reviewing the financial report revealed hidden errors.
ریزبینی او در بررسی گزارش مالی، خطاهای پنهانی را آشکار کرد.
کمال، تمامیت، جامعیت، کامل بودن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
What sets this tutorial apart is its thoroughness and clarity.
چیزی که این آموزش را متمایز میکند، تمامیت و شفافیت آن است.
His essay was praised for its thoroughness and coherent structure.
مقالهی او بهخاطر جامعیت و ساختار منسجمش مورد تحسین قرار گرفت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «thoroughness» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/thoroughness