امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Pliability

    ˌplaɪəˈbɪlɪti ˌplaɪəˈbɪlɪti
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun
    قابلت انعطاف، خم‌پذیری

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد pliability

    1. noun Flexibility
      Synonyms:
      flexibility elasticity facility bounce ductility flexibleness give malleability malleableness plasticity pliableness pliancy pliantness resilience resiliency spring mobility springiness suppleness flexure
    1. noun Adaptability
      Synonyms:
      susceptibility passivity pliancy obedience pliantness suppleness
    1. noun The property of being easily bent without breaking
      Synonyms:
      bendability

    ارجاع به لغت pliability

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «pliability» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pliability

    لغات نزدیک pliability

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return