با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید
خرید اشتراک

    Springiness

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    noun
    خاصیت فنری، فنریت، کشسانی، حالت ارتجاعی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    noun
    سرزندگی، نشاط، چابکی، سبکی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد springiness

    1. noun The elasticity of something that can be stretched and returns to its original length
      Synonyms: give, spring
    2. noun The quality or state of being flexible
      Synonyms: bounce, ductility, elasticity, flexibility, flexibleness, give, malleability, malleableness, plasticity, pliability, pliableness, pliancy, pliantness, resilience, resiliency, spring, suppleness, flexure

    ارجاع به لغت springiness

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «springiness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/springiness

    لغات نزدیک springiness

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار