آخرین به‌روزرسانی:

Computation

ˌkɑːmpjəˈteɪʃn ˌkɒmpjəˈteɪʃn

شکل جمع:

computations

معنی‌ها و نمونه‌جمله

محاسبه، محاسبات

noun

شمارش، نتیجه شمارش، محاسبه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

the result of his computation

نتیجه‌ی محاسبات (آمارش‌های) او

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد computation

  1. noun performing arithmetic
    Synonyms:
    counting calculation computing estimating reckoning figuring summing totaling estimation data processing guess gauge ciphering
    Antonyms:
    conjecture guesstimation

ارجاع به لغت computation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «computation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/computation

لغات نزدیک computation

پیشنهاد بهبود معانی