امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Summation

səˈmeɪʃn səˈmeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
مجموع‌یابی، مجموع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
noun
جمع‌زنی، افزایش، جمع، مقامی، خلاصه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد summation

  1. noun The act or process of adding
    Synonyms:
    addition totalization
  1. noun A number or quantity obtained as a result of addition
    Synonyms:
    sum aggregate addition sum total amount total totality tale summary plus
  1. noun A condensation of the essential or main points of something
    Synonyms:
    recapitulation rundown run-through sum summary summing-up wrap-up recap
  1. noun A concluding summary (as in presenting a case before a law court)
    Synonyms:
    summing-up rundown

ارجاع به لغت summation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «summation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/summation

لغات نزدیک summation

پیشنهاد بهبود معانی