شکل جمع:
summersتابستان
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
a youth of sixteen summers
یک جوان شانزده ساله
He was still in the summer of his life.
او هنوز در اوج زندگانی خود بود.
تابستانی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
summer planting
صیفیکاری
summer holidays
تعطیلات تابستان
تابستان را به سر بردن، ییلاق کردن
Lor tribes summer and winter in different places.
ایلات لر تابستان و زمستان را در جاهای مختلف میگذرانند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «summer» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/summer