آخرین به‌روزرسانی:

Calculated

ˈkælkjəleɪtɪd ˈkælkjəleɪtɪd

سوم‌شخص مفرد:

calculates

وجه وصفی حال:

calculating

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2

محاسبه‌شده، حساب‌شده

adjective

دارای حساب و کتاب، پیش‌اندیشانه، از پیش حساب‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

a calculated risk

مخاطره‌ی پیش‌بینی‌شده

adjective

عمدا تعبیه یا طرح شده

the calculated use of violence and torture to achieve their goals

کاربرد حساب‌گرانه‌ی خشونت و زجر برای دستیابی به هدف‌هایشان

adjective

محتمل، متمایل

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد calculated

  1. adjective figured by mathematical calculation
    Synonyms:
    computed figured estimated reckoned determined tallied
  1. adjective deliberately planned
    Synonyms:
    planned intended deliberate designed premeditated

لغات هم‌خانواده calculated

ارجاع به لغت calculated

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «calculated» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/calculated

لغات نزدیک calculated

پیشنهاد بهبود معانی