صفت تفضیلی:
stingierصفت عالی:
stingiestخسیس، کنس، تنگ چشم، ناخن خشک، گران کیسه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
He's really stingy and never buys anyone a drink when we go out.
او واقعاً خسیس است و وقتی بیرون میرویم، هیچوقت برای کسی نوشیدنی نمیخرد.
the English accuse the Scottish of being stingy.
انگلیسیها اسکاتلندیها را خسیس میدانند.
کم، نابسنده، ناکافی، ناچیز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a stingy portion of food
سهم ناچیزی از خوراک
نیش زن، گزنده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «stingy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stingy