آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۶ مرداد ۱۴۰۴

    Stink

    stɪŋk stɪŋk

    گذشته‌ی ساده:

    stunk

    شکل سوم:

    stunk

    سوم‌شخص مفرد:

    stinks

    وجه وصفی حال:

    stinking

    شکل جمع:

    stinks

    معنی stink | جمله با stink

    verb - intransitive informal

    بوی بد دادن، تعفن داشتن، گندیدن، بوی گند دادن

    Rotten food stinks.

    خوراک گندیده بوی بد می‌دهد.

    His mouth stinks.

    دهانش بوی گند می‌دهد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    He is working like stink.

    خیلی زحمت می‌کشد.

    verb - intransitive informal

    بد بودن، افتضاح بودن، زننده بودن، غیرقابل‌تحمل بودن، فاجعه بودن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    His treatment of his father stinks.

    رفتار او با پدرش بسیار ناخوشایند است.

    That movie stinks. don’t waste your time.

    اون فیلم خیلی بده؛ وقتتو تلف نکن.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    This factory's products stink.

    محصولات این کارخانه گندش را بالا آورده است.

    noun countable informal

    بوی تعفن، بوی گند، بوی زننده، بوی بد

    I noticed its stink from afar.

    بوی گند آن را از دور احساس کردم.

    There was a terrible stink in the locker room after the game.

    بعداز بازی، بوی بدی توی رختکن پیچیده بود.

    noun uncountable informal

    اعتراض، سروصدا، واکنش منفی، غوغا، جنجال

    The workers kicked up quite a stink.

    کارگران خیلی جار‌و‌جنجال به‌پا کردند.

    He made a stink in the meeting when his suggestion was ignored.

    وقتی به پیشنهادش در جلسه توجهی نشد، غوغایی راه انداخت.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد stink

    1. noun bad smell
      Synonyms:
      stench offensive smell foul odor foulness malodor noisomeness fetor
      Antonyms:
      sweetness perfume
    1. verb smell badly
      Synonyms:
      stink to high heaven smell up reek offend have an odor be offensive be rotten funk
      Antonyms:
      perfume
    1. verb be lousy, bad
      Synonyms:
      be bad be no good be offensive be rotten smell be detestable be abhorrent have a bad name be held in disrepute
      Antonyms:
      be good be excellent

    Phrasal verbs

    stink out

    (با بوی گند) از خود راندن، دور کردن، فرار دادن

    stink up

    گنداندن، متعفن کردن، موجب بدبویی شدن

    Collocations

    over-powering stink

    بوی بسیار بد / بوی غالب و ناخوشایند

    Idioms

    like a stink

    (انگلیس - عامیانه) سخت، شدید، بسیار زیاد

    سوال‌های رایج stink

    گذشته‌ی ساده stink چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده stink در زبان انگلیسی stunk است.

    شکل سوم stink چی میشه؟

    شکل سوم stink در زبان انگلیسی stunk است.

    شکل جمع stink چی میشه؟

    شکل جمع stink در زبان انگلیسی stinks است.

    وجه وصفی حال stink چی میشه؟

    وجه وصفی حال stink در زبان انگلیسی stinking است.

    سوم‌شخص مفرد stink چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد stink در زبان انگلیسی stinks است.

    ارجاع به لغت stink

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «stink» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stink

    لغات نزدیک stink

    • - stingray
    • - stingy
    • - stink
    • - stink bomb
    • - stink bug
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    oleate safecracker fluffy gutter press dislikable by default misogynistic miss the boat moisturize molasses monetary monetization moon over more or less motherless مبدأ غلط منشا گذاشتن سطل خوراک خوراکی بشقاب صبر صبور گزند دنبال کردن منظور مغازه صبح
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.