امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Slender

ˈslendər ˈslendə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    slenderer
  • صفت عالی:

    slenderest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2
بلند و باریک، باریک، قلمی، کم، سست، ضعیف، ظریف، قلیل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- a slender girl
- دختری باریک اندام
- slender income
- درآمد اندک
- a slender hope
- امید بی‌اساس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد slender

  1. adjective thin, not heavy
    Synonyms:
    attenuate beanpole beanstalk fine insubstantial lean lithe narrow reedy skeleton skinny slight spare stalky stick svelte sylphlike tenuous threadlike trim twiggy willowy
    Antonyms:
    chubby fat heavy overweight plump thick
  1. adjective inadequate, flimsy
    Synonyms:
    bare deficient faint feeble fragile inconsiderable insufficient little meager poor remote scant scanty scarce short shy slight small spare tenuous thin wanting weak
    Antonyms:
    adequate reasonable sensible sufficient

ارجاع به لغت slender

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «slender» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/slender

لغات نزدیک slender

پیشنهاد بهبود معانی