فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Cut Corners

معنی و نمونه‌جمله‌ها

idiom

میان‌بر رفتن، از سر و ته چیزی زدن، ماست‌مالی کردن، سرسری انجام دادن، سمبل کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Cutting corners might seem tempting, but it can lead to bigger problems later.

ماست‌مالی کردن کار می‌تواند وسوسه‌کننده باشد، اما بعداً می‌تواند به مشکلات بزرگ‌تری بینجامد.

The builder was criticized for trying to cut corners to finish the house faster.

آن بنا به‌دلیل تلاش برای سمبل کردن کار ساخت خانه برای اتمام سریع‌تر آن، مورد نکوهش قرار گرفت.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

She refused to cut corners in her research, ensuring every detail was thoroughly checked.

او از سرسری انجام دادن پژوهش خود امتناع کرد و اطمینان حاصل کرد که تمام جزئیات کاملاً بررسی شده باشد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cut corners

  1. idiom do something perfunctorily so as to save time or money

ارجاع به لغت cut corners

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cut corners» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cut-corners

لغات نزدیک cut corners

پیشنهاد بهبود معانی