با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Cut Corners

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

idiom
میان‌بر رفتن، از سر و ته چیزی زدن، ماست‌مالی کردن، سرسری انجام دادن، سمبل کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Cutting corners might seem tempting, but it can lead to bigger problems later.
- ماست‌مالی کردن کار می‌تواند وسوسه‌کننده باشد، اما بعداً می‌تواند به مشکلات بزرگ‌تری بینجامد.
- The builder was criticized for trying to cut corners to finish the house faster.
- آن بنا به‌دلیل تلاش برای سمبل کردن کار ساخت خانه برای اتمام سریع‌تر آن، مورد نکوهش قرار گرفت.
- She refused to cut corners in her research, ensuring every detail was thoroughly checked.
- او از سرسری انجام دادن پژوهش خود امتناع کرد و اطمینان حاصل کرد که تمام جزئیات کاملاً بررسی شده باشد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cut corners

  1. idiom do something perfunctorily so as to save time or money

ارجاع به لغت cut corners

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cut corners» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cut-corners

لغات نزدیک cut corners

پیشنهاد بهبود معانی