امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Conserve

kənˈsɜrːv kənˈsɜrːv kənˈsɜːv kənˈsɜːv kənˈsɜːv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    conserved
  • شکل سوم:

    conserved
  • سوم‌شخص مفرد:

    conserves
  • وجه وصفی حال:

    conserving
  • شکل جمع:

    conserves

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive adverb C1
نگهداری، نگهداری کردن، از صدمه محفوظ داشتن، کنسرو تهیه کردن، کنسرو، خوراک نگهداری‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- They are merely trying to conserve their class privileges.
- آن‌ها فقط می‌کوشند امتیازات طبقاتی خود را حفظ کنند.
- in order to conserve energy
- به منظور پستایی کردن (صرفه‌جویی) انرژی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد conserve

  1. verb save, protect
    Synonyms: cut back, cut down on, go easy on, hoard, keep, maintain, nurse, preserve, safeguard, scrimp, skimp, sock away, squirrel, squirrel away, stash, steward, store up, support, sustain, take care of, use sparingly
    Antonyms: destroy, neglect, spend, squander, use, waste

ارجاع به لغت conserve

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «conserve» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/conserve

لغات نزدیک conserve

پیشنهاد بهبود معانی