گذشتهی ساده:
conservedشکل سوم:
conservedسومشخص مفرد:
conservesوجه وصفی حال:
conservingشکل جمع:
conservesنگهداری، نگهداری کردن، از صدمه محفوظ داشتن، کنسرو تهیه کردن، کنسرو، خوراک نگهداریشده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They are merely trying to conserve their class privileges.
آنها فقط میکوشند امتیازات طبقاتی خود را حفظ کنند.
in order to conserve energy
به منظور پستایی کردن (صرفهجویی) انرژی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «conserve» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/conserve