امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Save Money

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation verb phrase
پول پس‌انداز کردن، صرفه‌جویی کردن در پول

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- We should save money for a rainy day.
- ما باید برای روز مبادا پول پس‌انداز کنیم.
- He decided to save money by cutting unnecessary expenses.
- او تصمیم گرفت که با کاهش هزینه‌های غیرضروری، در پول خود صرفه‌جویی کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد save money

  1. verb phrase to budget, to economize; to put money aside for the future

ارجاع به لغت save money

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «save money» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/save-money

لغات نزدیک save money

پیشنهاد بهبود معانی