پول پسانداز کردن، صرفهجویی کردن در پول
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We should save money for a rainy day.
ما باید برای روز مبادا پول پسانداز کنیم.
He decided to save money by cutting unnecessary expenses.
او تصمیم گرفت که با کاهش هزینههای غیرضروری، در پول خود صرفهجویی کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «save money» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/save-money