امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Compressor

kəmˈpresər kəmˈpresə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    compressors

معنی‌ها

noun
متراکم‌کننده، فشارنده، تنجار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
noun
ماشین فشار، دستگاه یا ماشین فشردن هوا، منگنه، کمپرسور
پیشنهاد بهبود معانی

لغات هم‌خانواده compressor

ارجاع به لغت compressor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «compressor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/compressor

لغات نزدیک compressor

پیشنهاد بهبود معانی