آخرین به‌روزرسانی:

Compressor

kəmˈpresər kəmˈpresə

شکل جمع:

compressors

معنی‌ها

noun

متراکم‌کننده، فشارنده، تنجار

noun

ماشین فشار، دستگاه یا ماشین فشردن هوا، منگنه، کمپرسور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

لغات هم‌خانواده compressor

ارجاع به لغت compressor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «compressor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/compressor

لغات نزدیک compressor

پیشنهاد بهبود معانی