آخرین به‌روزرسانی:

Click

klɪk klɪk

گذشته‌ی ساده:

clicked

شکل سوم:

clicked

سوم‌شخص مفرد:

clicks

وجه وصفی حال:

clicking

شکل جمع:

clicks

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive adverb A2

تیک، صدای مختصر، صدای حاصله از خوردن سم اسب به زمین، صدا کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

the click of the key in the lock

صدای تلق کلید در قفل

a click language

زبان دمی

نمونه‌جمله‌های بیشتر

When the officer came, the soldiers clicked their heels.

افسر که آمد سربازان پاشنه‌های خود را به‌هم کوفتند (با صدای تلق).

Billiard balls clicked in the next room.

در اتاق مجاور گوی‌های بیلیارد تق‌تق به‌هم می‌خوردند.

Suddenly, the poem's meaning clicked.

ناگهان معنی شعر روشن شد.

As soon as he took over, everything clicked.

به مجرد آن‌که او کارها را به‌عهده گرفت همه‌چیز روبه‌راه شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد click

  1. noun, verb metallic sound
    Synonyms:
    bang beat tick snap clack
  1. verb fall into place
    Synonyms:
    make sense succeed go match get on go over pan out become clear come off prove out meet with approval make a hit hit it off be compatible take to each other go off well feel a rapport be on same wavelength

لغات هم‌خانواده click

  • noun
    click

سوال‌های رایج click

گذشته‌ی ساده click چی میشه؟

گذشته‌ی ساده click در زبان انگلیسی clicked است.

شکل سوم click چی میشه؟

شکل سوم click در زبان انگلیسی clicked است.

شکل جمع click چی میشه؟

شکل جمع click در زبان انگلیسی clicks است.

وجه وصفی حال click چی میشه؟

وجه وصفی حال click در زبان انگلیسی clicking است.

سوم‌شخص مفرد click چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد click در زبان انگلیسی clicks است.

ارجاع به لغت click

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «click» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/click

لغات نزدیک click

پیشنهاد بهبود معانی