این لغت به شکل cliche نیز نوشته میشود ولی شکل نوشتاری cliché رایج است.
کلیشه، هر چیز تکراری
The movie was full of clichés, with predictable plot twists and tired dialogue.
فیلم پر از کلیشه بود، با پیچشهای داستانی قابل پیشبینی و دیالوگهای تکراری.
His speech was filled with cliches, offering no new or insightful ideas.
سخنرانی او مملو از مطالب تکراری بود و هیچ ایدهی جدید یا روشنگریای ارائه نمیکرد.
'Experience is the best teacher' is an old cliché, but I agree with it.
«تجربه بهترین معلم است» کلیشهای قدیمی است اما من با آن موافق هستم.
کلیشهای، تکراری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The fashion industry is often criticized for perpetuating cliché beauty standards.
صنعت مد اغلب به دلیل جاودانه کردن استانداردهای زیبایی کلیشهای مورد انتقاد قرار میگیرد.
The painting was beautiful, but the subject matter was cliché.
نقاشی زیبا بود اما موضوع آن تکراری بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cliché» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cliche