فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Buzzword

ˈbʌzwɜrːd ˈbʌzwɜːd

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

واژه‌ی باب‌شده، لغت محبوب روز، مدواژه، بحث روز، نُقل مجلس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

She used the buzzword "innovation" to describe her new product.

او برای توصیف محصول جدید خود از واژه‌ی باب‌شده‌ی «نوآوری» استفاده کرد.

These days, "disclosure" has become a buzzword.

این روزها واژه‌ی «افشاگری»، نُقل مجلس شده است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد buzzword

  1. noun popular word or phrase
    Synonyms:
    slang jargon lingo phraseology argot cant doublespeak mediaspeak fuzzword policyspeak

ارجاع به لغت buzzword

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «buzzword» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/buzzword

لغات نزدیک buzzword

پیشنهاد بهبود معانی