با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Corn

kɔːrn kɔːn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    corns

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable B1
انگلیسی بریتانیایی غَله (دانه‌ی گیاهانی مانند گندم، ذرت، برنج و جو که می‌توان از آن‌ها برای تولید آرد استفاده کرد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- Corn is made into flour and bread.
- غله تبدیل به آرد و نان می‌شود.
- The birds were looking for grains of corn.
- پرندگان دنبال دانه‌های غله می‌گشتند.
- overseas corn markets
- بازارهای غله‌ی برون‌مرزی
- corn bread
- نان ذرت
- barley-corn
- دانه‌ی جو
noun uncountable
انگلیسی آمریکایی گیاه‌شناسی ذرت، (معادل این واژه در انگلیسی بریتانیایی maize است)
- Cornfields cover most of the state of Iowa.
- کشتزارهای ذرت بیشتر ایالت آیووا را فرا می‌گیرد.
- to corn a horse
- به اسب ذرت دادن
noun uncountable
انگلیسی آمریکایی غذا و آشپزی گیاه‌شناسی دانه‌ی ذرت، (معادل این واژه در انگلیسی بریتانیایی sweetcorn است)
verb - transitive
دانه‌دانه کردن، نمک زدن
- to corn gunpowder
- باروت را به صورت دانه‌دانه در آوردن
- corned beef
- گوشت گاو نمک‌زده
- Her novel degenerates into corn.
- رمان او تدریجاً منحط شده و به‌طور تحمل‌ناپذیری مبتذل می‌شود.
- pepper-corn
- دانه‌ی فلفل
noun countable
پزشکی میخچه
- He had a bad corn on his left foot.
- او میخچه‌ی بدی بر کف پای چپش داشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد corn

  1. noun Tall annual cereal grass bearing kernels on large ears: widely cultivated in America in many varieties; the principal cereal in Mexico and Central and South America since pre-Columbian times
    Synonyms: maize, indian-corn, grain, clavus, sweet-corn, callosity, green corn, chiropody, field-corn, cob, ear, corn-on-the-cob, indian, hominy, kernel, popcorn, mealie, mealy, nubbin, papilloma, samp, zea-mays
  2. verb To keep
    Synonyms: cure, salt, pickle, dry-salt
  3. noun Whiskey distilled from a mash of not less than 80 percent corn
    Synonyms: corn-whiskey, corn whisky
  4. noun Ears of corn that can be prepared and served for human food
    Synonyms: edible corn

ارجاع به لغت corn

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «corn» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/corn

لغات نزدیک corn

پیشنهاد بهبود معانی