انگلیسی آمریکایی هومینی، ذرت خشکشدهی قلیایی، دانههای ذرت خشکشدهی فرآوریشده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I don't like the taste of hominy.
من طعم هومینی را دوست ندارم.
I added hominy to my chili.
من هومینی را به فلفلدلمهای اضافه کردم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hominy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hominy