فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Cob

kɑːb kɒb

شکل جمع:

cobs

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

گیاه‌شناسی چوب ذرت

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

مشاهده

The cob is the part of the maize plant that contains the grain.

چوب ذرت بخشی از گیاه ذرت است که حاوی دانه است.

When harvesting maize, farmers carefully remove the cobs from the plants.

هنگام برداشت ذرت، کشاورزان با احتیاط چوب‌های ذرت را از گیاهان جدا می‌کنند.

noun countable

جانورشناسی اسب پاکوتاه

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The cob raced ahead of the other horses.

اسب پاکوتاه جلوتر از اسب‌های دیگر دوید.

The young girl was thrilled to finally ride a cob during her equestrian lesson.

دختر جوان از اینکه سرانجام در درس سوارکاری‌اش سوار اسب پاکوتاه شد، هیجان‌زده شد.

noun countable

جانورشناسی قوی نر

The cob gracefully glided across the serene lake.

قوی نر به‌زیبایی در دریاچه‌ی آرام حرکت کرد.

We observed a beautiful cob protecting his mate.

قوی نر زیبایی را مشاهده کردیم که از جفتش محافظت می‌کرد.

noun countable

انگلیسی بریتانیایی غذا و آشپزی نان گرد (کوچک)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی غذا و آشپزی

مشاهده

I bought a delicious cob from the bakery this morning.

امروز صبح نان گرد خوشمزه‌ای از نانوایی خریدم.

The smell of freshly baked cobs filled the kitchen.

بوی نان‌های گرد تازه‌پخته‌شده آشپزخانه را پر کرده بود.

noun singular uncountable

کسب‌وکار پایان روز کاری (COB) (close of business)

We need to finalize the budget before COB.

ما باید پیش از پایان روز کاری بودجه را نهایی کنیم.

Please submit your report by COB.

لطفاً گزارش خود را تا پایان روز کاری ارسال کنید.

noun countable

انگلیسی بریتانیایی توده، تکه

The children built a tall tower using cobs of blocks.

بچه‌ها با استفاده از توده‌ برج بلندی ساختند.

A tiny cob of chewing gum stuck to the bottom of my shoe.

یک تکه‌ی کوچک آدامس به ته کفشم چسبیده بود.

noun

انگلیسی بریتانیایی کاهگل (مخلوطی از خاک رس نسوخته و کاه که برای ساخت دیوار خانه‌های کوچک در انگلستان از آن استفاده می‌شود)

Cob is a durable material made from clay and straw.

کاهگل ماده‌ای بادوام است که از خاک رس و کاه درست می‌شود.

Using cob adds unique charm to any small house design.

استفاده از کاهگل جذابیت بی‌نظیری به طراحی هر خانه‌ی کوچکی می‌بخشد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cob

  1. noun Nut of any of several trees of the genus Corylus
    Synonyms:
    hazelnut filbert cobnut ampler galloper racker single-footer
  1. noun white gull having a black back and wings
    Synonyms:
    black-backed gull great-black-backed-gull larus-marinus

ارجاع به لغت cob

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cob» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cob

لغات نزدیک cob

پیشنهاد بهبود معانی