با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Cob

kɑːb kɒb
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    cobs

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    گیاه‌شناسی چوب ذرت
    • - The cob is the part of the maize plant that contains the grain.
    • - چوب ذرت بخشی از گیاه ذرت است که حاوی دانه است.
    • - When harvesting maize, farmers carefully remove the cobs from the plants.
    • - هنگام برداشت ذرت، کشاورزان با احتیاط چوب‌های ذرت را از گیاهان جدا می‌کنند.
  • noun countable
    جانورشناسی اسب پاکوتاه
    • - The cob raced ahead of the other horses.
    • - اسب پاکوتاه جلوتر از اسب‌های دیگر دوید.
    • - The young girl was thrilled to finally ride a cob during her equestrian lesson.
    • - دختر جوان از اینکه سرانجام در درس سوارکاری‌اش سوار اسب پاکوتاه شد، هیجان‌زده شد.
  • noun countable
    جانورشناسی قوی نر
    • - The cob gracefully glided across the serene lake.
    • - قوی نر به‌زیبایی در دریاچه‌ی آرام حرکت کرد.
    • - We observed a beautiful cob protecting his mate.
    • - قوی نر زیبایی را مشاهده کردیم که از جفتش محافظت می‌کرد.
  • noun countable
    انگلیسی بریتانیایی غذا و آشپزی نان گرد (کوچک)
    • - I bought a delicious cob from the bakery this morning.
    • - امروز صبح نان گرد خوشمزه‌ای از نانوایی خریدم.
    • - The smell of freshly baked cobs filled the kitchen.
    • - بوی نان‌های گرد تازه‌پخته‌شده آشپزخانه را پر کرده بود.
  • noun singular uncountable
    کسب‌وکار پایان روز کاری (COB) (close of business)
    • - We need to finalize the budget before COB.
    • - ما باید پیش از پایان روز کاری بودجه را نهایی کنیم.
    • - Please submit your report by COB.
    • - لطفاً گزارش خود را تا پایان روز کاری ارسال کنید.
  • noun countable
    انگلیسی بریتانیایی توده، تکه
    • - The children built a tall tower using cobs of blocks.
    • - بچه‌ها با استفاده از توده‌ برج بلندی ساختند.
    • - A tiny cob of chewing gum stuck to the bottom of my shoe.
    • - یک تکه‌ی کوچک آدامس به ته کفشم چسبیده بود.
  • noun
    انگلیسی بریتانیایی کاهگل (مخلوطی از خاک رس نسوخته و کاه که برای ساخت دیوار خانه‌های کوچک در انگلستان از آن استفاده می‌شود)
    • - Cob is a durable material made from clay and straw.
    • - کاهگل ماده‌ای بادوام است که از خاک رس و کاه درست می‌شود.
    • - Using cob adds unique charm to any small house design.
    • - استفاده از کاهگل جذابیت بی‌نظیری به طراحی هر خانه‌ی کوچکی می‌بخشد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد cob

  1. noun Nut of any of several trees of the genus Corylus
    Synonyms: hazelnut, filbert, ambler, galloper, cobnut, racker, single-footer
  2. noun White gull having a black back and wings
    Synonyms: black-backed gull, great-black-backed-gull, larus-marinus

ارجاع به لغت cob

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cob» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cob

لغات نزدیک cob

پیشنهاد بهبود معانی