آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۰ اسفند ۱۴۰۲

    Cob

    kɑːb kɒb

    شکل جمع:

    cobs

    معنی cob | جمله با cob

    noun countable

    گیاه‌شناسی چوب ذرت

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

    مشاهده

    The cob is the part of the maize plant that contains the grain.

    چوب ذرت بخشی از گیاه ذرت است که حاوی دانه است.

    When harvesting maize, farmers carefully remove the cobs from the plants.

    هنگام برداشت ذرت، کشاورزان با احتیاط چوب‌های ذرت را از گیاهان جدا می‌کنند.

    noun countable

    جانورشناسی اسب پاکوتاه

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    The cob raced ahead of the other horses.

    اسب پاکوتاه جلوتر از اسب‌های دیگر دوید.

    The young girl was thrilled to finally ride a cob during her equestrian lesson.

    دختر جوان از اینکه سرانجام در درس سوارکاری‌اش سوار اسب پاکوتاه شد، هیجان‌زده شد.

    noun countable

    جانورشناسی قوی نر

    The cob gracefully glided across the serene lake.

    قوی نر به‌زیبایی در دریاچه‌ی آرام حرکت کرد.

    We observed a beautiful cob protecting his mate.

    قوی نر زیبایی را مشاهده کردیم که از جفتش محافظت می‌کرد.

    noun countable

    انگلیسی بریتانیایی غذا و آشپزی نان گرد (کوچک)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی غذا و آشپزی

    مشاهده

    I bought a delicious cob from the bakery this morning.

    امروز صبح نان گرد خوشمزه‌ای از نانوایی خریدم.

    The smell of freshly baked cobs filled the kitchen.

    بوی نان‌های گرد تازه‌پخته‌شده آشپزخانه را پر کرده بود.

    noun singular uncountable

    کسب‌وکار پایان روز کاری (COB) (close of business)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کسب‌وکار

    مشاهده

    We need to finalize the budget before COB.

    ما باید پیش از پایان روز کاری بودجه را نهایی کنیم.

    Please submit your report by COB.

    لطفاً گزارش خود را تا پایان روز کاری ارسال کنید.

    noun countable

    انگلیسی بریتانیایی توده، تکه

    The children built a tall tower using cobs of blocks.

    بچه‌ها با استفاده از توده‌ برج بلندی ساختند.

    A tiny cob of chewing gum stuck to the bottom of my shoe.

    یک تکه‌ی کوچک آدامس به ته کفشم چسبیده بود.

    noun

    انگلیسی بریتانیایی کاهگل (مخلوطی از خاک رس نسوخته و کاه که برای ساخت دیوار خانه‌های کوچک در انگلستان از آن استفاده می‌شود)

    Cob is a durable material made from clay and straw.

    کاهگل ماده‌ای بادوام است که از خاک رس و کاه درست می‌شود.

    Using cob adds unique charm to any small house design.

    استفاده از کاهگل جذابیت بی‌نظیری به طراحی هر خانه‌ی کوچکی می‌بخشد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد cob

    1. noun Nut of any of several trees of the genus Corylus
      Synonyms:
      hazelnut filbert cobnut ampler galloper racker single-footer
    1. noun white gull having a black back and wings
      Synonyms:
      black-backed gull great-black-backed-gull larus-marinus

    سوال‌های رایج cob

    شکل جمع cob چی میشه؟

    شکل جمع cob در زبان انگلیسی cobs است.

    ارجاع به لغت cob

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «cob» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cob

    لغات نزدیک cob

    • - coaxial
    • - coaxial cable
    • - cob
    • - cob coal
    • - cobalamin
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.