امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Platitude

ˈplæt̬ətuːd ˈplætɪtjuːd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
بی‌مزگی، بیاتی، پیش‌پاافتادگی، ابتذال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- His speech contained nothing but platitudes.
- نطق او حاوی چیزی جز تکرار مکررات نبود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد platitude

  1. noun dull, overused saying
    Synonyms:
    banality boiler plate bromide buzzword chestnut cliché commonplace corn evenness familiar tune flatness hackneyed saying high camp hokum inanity insipidity monotony motto old chestnut old story potboiler prosaicism proverb saw shibboleth stereotype tag triteness trite remark triviality truism vapidity verbiage
    Antonyms:
    coinage nuance

ارجاع به لغت platitude

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «platitude» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/platitude

لغات نزدیک platitude

پیشنهاد بهبود معانی