Vapidity

    vəˈpɪdɪti vəˈpɪdɪti
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun
    بی‌مزگی، خنکی، بی‌روحی، بی‌حسی، پوچی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد vapidity

    1. noun a lack of excitement, liveliness, or interest
      Synonyms:
      dullness flatness lifelessness weariness blandness dryness insipidity vapidness drabness colorlessness flavorlessness sterility insipidness stodginess asepticism dreariness sterileness jejuneness
    1. noun the state or quality of being insipid
      Synonyms:
      blandness insipidness vapidness tameness innocuousness wateriness washiness wishy-washiness insipidity jejuneness jejunity

    ارجاع به لغت vapidity

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «vapidity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vapidity

    لغات نزدیک vapidity

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه