۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Wateriness

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
آبکی بودن، آب آلودی، آبداری، پر‌آبی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wateriness

  1. noun the state or quality of being insipid
    Synonyms:
    blandness insipidity vapidity insipidness vapidness jejune wishy-washiness innocuousness washiness muddiness sloppiness

ارجاع به لغت wateriness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wateriness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wateriness

لغات نزدیک wateriness

پیشنهاد بهبود معانی