پیکاپ، دستگاه برقی ناقل صدای گرامافون، انتخاب، رشد، ترقی، تجدید فعالیت، چیدن، هرچیز انتخاب شده، آشنایی تصادفی، (دختر) بلند کردن، برداشتن، سوارکردن، گرفتن، بهبودی یافتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a car with good pickup
یک اتومبیل با قدرت سرعتگیری زیاد
a pickup football team
تیم فوتبال مرکب از آشنایان
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pickup» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pickup