فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Foggy

ˈfɑːɡi / / ˈfɒːɡi ˈfɒɡi

صفت تفضیلی:

more foggy

صفت عالی:

most foggy

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective A2

آب‌و‌هوا مانند مه، مه الود، تیره وتار

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی آب‌و‌هوا

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

a foggy day

روز مه‌آلود

I don't have the foggiest idea why she didn't come.

اصلاً نمی‌دانم چرا نیامد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد foggy

  1. adjective hazy, obscure
    Synonyms:
    cloudy misty vague blurred unclear dim obscure gray dark murky fuzzy indistinct nebulous filmy smoggy vapory vaporous soupy mushy clouded smazy pea-soupy closed in socked in ceiling zero zero-zero
    Antonyms:
    clear

ارجاع به لغت foggy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «foggy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/foggy

لغات نزدیک foggy

پیشنهاد بهبود معانی