سومشخص مفرد:
stupefiesوجه وصفی حال:
stupefyingگیجوویج، ماتومبهوت، گیج، سردرگم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Stupefied by tiredness, she just sat in front of the fire.
از آنجا که از خستگی گیج شده بود، روبروی آتش نشست.
We sat there stupefied.
ماتومبهوت آنجا نشستیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «stupefied» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stupefied