امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Simplified

American: ˈsɪmpləˌfaɪd British: ˈsɪmplɪfaɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    simplifies
  • وجه وصفی حال:

    simplifying
  • صفت تفضیلی:

    more simplified
  • صفت عالی:

    most simplified

معنی

C1
ساده‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد simplified

  1. verb Make simpler or easier or reduce in complexity or extent
    Synonyms:
    clarified interpreted shortened reduced analyzed generalized expounded explained eased disentangled elucidated
    Antonyms:
    complicated confused mixed
  1. adjective
    Synonyms:
    made easy abridged made plain uncomplicated abstract clear interpreted conventionalized broken-down cleared up reduced streamlined stylized

ارجاع به لغت simplified

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «simplified» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/simplified

لغات نزدیک simplified

پیشنهاد بهبود معانی