با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Streamlined

American: ˈstriːmˌlaɪnd British: ˈstriːmlaɪnd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    streamlines
  • وجه وصفی حال:

    streamlining

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
(هواپیما واتومبیل و غیره) هوا لغز، هوا لغز شده
- a streamlined car
- اتومبیل آیرودینامیک، اتومبیل هواپویش
adjective
(کشتی و غیره) آب لغز، آب لغز شده
- Sharks are marvelously streamlined.
- کوسه‌ماهی‌ها به‌طور اعجاب‌انگیزی آب‌لغز هستند.
adjective
بهسامان، ساده و پر بازده، عاری از تزئینات یا جزئیات زیادی، تر و تمیز، موثر و ساده، ساده ودلپسند
- a streamlined design
- طرح ساده و دل‌پسند
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد streamlined

  1. adjective Having slender and graceful lines
    Synonyms: sleek, modernized, aerodynamic, smooth, trim, simplified, contoured, flowing, hydrodynamic

ارجاع به لغت streamlined

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «streamlined» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/streamlined

لغات نزدیک streamlined

پیشنهاد بهبود معانی