سومشخص مفرد:
streamlinesوجه وصفی حال:
streamlining(هواپیما واتومبیل و غیره) هوا لغز، هوا لغز شده
a streamlined car
اتومبیل آیرودینامیک، اتومبیل هواپویش
(کشتی و غیره) آب لغز، آب لغز شده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Sharks are marvelously streamlined.
کوسهماهیها بهطور اعجابانگیزی آبلغز هستند.
بهسامان، ساده و پر بازده، عاری از تزئینات یا جزئیات زیادی، تر و تمیز، موثر و ساده، ساده ودلپسند
a streamlined design
طرح ساده و دلپسند
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «streamlined» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/streamlined