آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Impatience

ɪmˈpeɪʃns ɪmˈpeɪʃns

معنی impatience | جمله با impatience

noun C2

بی‌تابی، بی‌صبری، ناشکیبایی، بی‌حوصلگی، بی‌طاقتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

His impatience was revealed by his visage and his trembling hands.

ناشکیبایی او از قیافه و دستان لرزانش پیدا بود.

He waited with obvious impatience.

او با بی‌قراری آشکار منتظر شد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد impatience

ارجاع به لغت impatience

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «impatience» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/impatience

لغات نزدیک impatience

پیشنهاد بهبود معانی