حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
بیتابی، بیصبری، ناشکیبایی، بیحوصلگی، بیطاقتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His impatience was revealed by his visage and his trembling hands.
ناشکیبایی او از قیافه و دستان لرزانش پیدا بود.
He waited with obvious impatience.
او با بیقراری آشکار منتظر شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «impatience» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/impatience