کجخلقی، زودرنجی، حساسیت بیجا، تحریکپذیری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her constant irritability made it difficult to have a pleasant conversation with her.
حساسیت بیجایش داشتن گفتگویی خوب با او را سخت سخت کرده بود.
The stress and lack of sleep contributed to his irritability throughout the day.
استرس و کمبود خواب باعث کجخلقی او در طول روز شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «irritability» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/irritability