فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Jiggle

ˈdʒɪɡl ˈdʒɪɡl

گذشته‌ی ساده:

jiggled

شکل سوم:

jiggled

سوم‌شخص مفرد:

jiggles

وجه وصفی حال:

jiggling

شکل جمع:

jiggles

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb

تکان آهسته، جنبش، آهسته تکان دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

He jiggled the cup to mix the milk and coffee.

برای مخلوط کردن شیر و قهوه فنجان را تکان‌تکان داد.

Jiggle the key in the lock until it opens.

کلید را در سوراخ قفل بجنبان تا باز شود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد jiggle

  1. verb bounce up and down
    Synonyms:
    shake wiggle jerk twitch jog bob fidget agitate shimmy joggle jigger vellicate

ارجاع به لغت jiggle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «jiggle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/jiggle

لغات نزدیک jiggle

پیشنهاد بهبود معانی