گذشتهی ساده:
teeteredشکل سوم:
teeteredسومشخص مفرد:
teetersوجه وصفی حال:
teeteringتلوتلو خوردن، درحال افتادن بودن، نامتعادل بودن
The stack of books teetered dangerously on the shelf.
دستهی کتابها روی قفسه بهشکلی خطرناک درحال افتادن بود.
The child teetered forward before falling into his mother's arms.
کودک تلوتلو خورد و به جلو خم شد، سپس در آغوش مادرش افتاد.
الاکلنگ بازی کردن، بالاوپایین رفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The seesaw teetered up and down as the kids shifted their weight.
وقتی بچهها وزن خود را جابهجا میکردند، الاکلنگ بالاوپایین میرفت.
We used to teeter for hours at the playground after school.
ما بعداز مدرسه در زمین بازی، ساعتها الاکلنگ بازی میکردیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «teeter» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/teeter