گذشتهی ساده:
roaredشکل سوم:
roaredسومشخص مفرد:
roarsغرنده، خروشان، پرخروش، پرسروصدا، متلاطم، طوفانی، پرهیاهو
the roaring twenties
سالهای پرهیاهوی 1920
a roaring success
کامیابی پرسروصدا
the roaring waves
امواج خروشان
پررونق، مترقی، شکوفا، روبهرشد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a roaring business
یک کاسبی پررونق
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «roaring» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/roaring