امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Zappy

ˈzæpi ˈzæpi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    zappier
  • صفت عالی:

    zappiest

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective informal
پرانرژی، پرشور، پرتحرک، سرحال، پرجنب‌وجوش، فعال، پرتکاپو، پرتلاش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- I love how zappy he is during morning meetings.
- عاشق پرشور بودن او در جلسات صبحگاهی هستم.
- The zappy music got everyone dancing at the party.
- موسیقی پرانرژی همه را در مهمانی به رقص واداشت.
adjective informal
سریع، چابک، چالاک، فرز، تند، چست‌وچالاک
- He gave a zappy overview of the project in just five minutes.
- او در تنها پنج دقیقه، مرور سریعی از پروژه را ارائه داد.
- The internet connection is incredibly zappy, allowing for seamless streaming.
- اتصال اینترنت بسیار سریع است و امکان پخش بدون وقفه را فراهم می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد zappy

  1. adjective lively, energetic, or full of enthusiasm
  1. adjective quick or responsive

ارجاع به لغت zappy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «zappy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/zappy

لغات نزدیک zappy

پیشنهاد بهبود معانی