فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Full-bodied

ˈfʊlˈbɑːdiːd ˈfʊlˈbɒdɪd

معنی‌ها و نمونه‌جمله

adjective

(شراب یا خوراک و غیره) قوی و خوشمزه، پرطعم و بو

full-bodied wine

شراب قوی و خوشمزه

adjective

(از نظر اندازه و پهنا یا جنس و نوع) درشت، تنومند، پرمایه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد full-bodied

  1. adjective robust
    Synonyms:
    strong rich full-flavored heavy potent mellow lusty redolent well-matured concentrated heady fruity
    Antonyms:
    weak

ارجاع به لغت full-bodied

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «full-bodied» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/full-bodied

لغات نزدیک full-bodied

پیشنهاد بهبود معانی