Full-blown

fʊlˈbloʊn fʊlˈbləʊn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
باز، تمام شگفته، تمام، کامل، باز، پرباد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد full-blown

  1. adjective Having reached full growth and development
    Synonyms: adult, developed, mature, ripe, big, full-fledged, aged, full-grown, matured, all-out, grown, grown-up, lush

ارجاع به لغت full-blown

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «full-blown» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/full-blown

لغات نزدیک full-blown

پیشنهاد بهبود معانی