آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Full-fledged

fʊlˈfledʒd fʊlˈfledʒd

معنی full-fledged | جمله با full-fledged

adjective

(پرنده) بالغ، پر بال و پر، پروازگر، قادر به پرواز

adjective

تمام عیار، تمام‌وکمال، به‌تمام معنی، کامل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

a full-fledged member of our club

عضو تمام‌عیار باشگاه ما

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد full-fledged

  1. adjective fully developed
  1. adjective developed, ripe, ready

ارجاع به لغت full-fledged

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «full-fledged» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/full-fledged

لغات نزدیک full-fledged

پیشنهاد بهبود معانی