فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Full-fledged

fʊlˈfledʒd fʊlˈfledʒd

معنی‌ها و نمونه‌جمله

adjective

(پرنده) بالغ، پر بال و پر، پروازگر، قادر به پرواز

adjective

تمام عیار، تمام‌وکمال، به‌تمام معنی، کامل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

a full-fledged member of our club

عضو تمام‌عیار باشگاه ما

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد full-fledged

  1. adjective fully developed
    Synonyms:
    mature developed grown full-grown grown-up experienced trained skilled seasoned qualified well-developed completely developed in full bloom
  1. adjective developed, ripe, ready
    Synonyms:
    mature adult grown-up grown ripe prime ripened of age full-blown perfected marriageable nubile
    Antonyms:
    young unripe undeveloped underdeveloped new small

ارجاع به لغت full-fledged

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «full-fledged» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/full-fledged

لغات نزدیک full-fledged

پیشنهاد بهبود معانی