با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

All-out

ˌɒˈlaʊt ˌɒˈlaʊt
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در حالت قید (adverb): all out

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
کامل، حسابی، تمام‌عیار، تمام‌وکمال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- all-out war
- جنگ همه‌جانبه
- an all-out effort
- کوشش همه‌جانبه
adverb
با تمام قوا، با تمام وجود، با همه‌ی قدرت، سخت
- The volunteers worked all out to clean up the beach.
- داوطلبان با تمام وجود کار کردند تا ساحل را تمیز کنند.
- He went all out in the race and ended up winning the first place.
- او در این مسابقه سخت تلاش کرد و در نهایت مقام اول را به دست آورد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد all-out

  1. adjective total
    Synonyms: complete, full-scale, absolute, full-blown, full-scale, maximum
    Antonyms: half-hearted, halfway

ارجاع به لغت all-out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «all-out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/all-out

لغات نزدیک all-out

پیشنهاد بهبود معانی