فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Half-hearted

ˌhæfˈhɑːrt̬ɪd ˌhɑːf ˈhɑːtɪd

توضیحات:

شکل نوشتاری دیگر این لغت: halfhearted

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

بی‌میل، بی‌علاقه، بی‌شور، سرد، نه چندان گرم، با بی‌میلی، بی‌خلوص، غیرقلبی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

He made a half-hearted attempt to apologize.

او تلاشی بدون خلوص برای عذرخواهی کرد.

The team's performance was lackluster and halfhearted, resulting in a loss.

عملکرد این تیم ضعیف و سرد بود و به باخت منجر شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد half-hearted

  1. adjective unenthusiastic
    Synonyms:
    uninterested indifferent lukewarm apathetic cool listless passive tame spiritless lackluster tepid perfunctory neutral impassive irresolute
    Antonyms:
    enthusiastic

ارجاع به لغت half-hearted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «half-hearted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/half-hearted

لغات نزدیک half-hearted

پیشنهاد بهبود معانی